اين سخنان فقط براي كساني است كه دوست دارند فكر كنند ،و تعصب ندارند نوشته شده است ، پس لطفا" الكي جبهه نگيريد.....ممنون (پويا)
صادق هدايت :
تمام افراد بشر بدون استثناء مذهب پدرانشان را از روي تلقين و عادت بر مي گزينند ،و سپس توان آن را ندارند كه خوب را از بد و حقيقت را تشخيص دهند .
علي دشتي :
بشري كه وجه امتيازش قوه ادارك است و با آن مسائل رياضي و طبيعي را حل مي كند ، در امور عقيده اي خواه سياسي و يا مذهبي و غيره ، پاي روي عقل و حتي مشهودات مي گذارد .
علي دشتي :
تحت تاثير عقيده ، خرد آدمي از كار مي افتد .
صادق هدايت :
اشخاص ترسو ، نادان ، خرافه پرست و مذهبي سر سخت ، چيز تازه را ، گر چه حقيقت روشن و محسوس هم باشد ، نمي پذيرند و پي بهانه مي گردند و اشكال تراشي مي كنند ، و هيچ دليلي آنها را قانع نمي كند.
محمود منصفي (مرحوم پدرم )
هنگامي که يک نفر دچار توهم مي شود، ديوانه اش مي گويند. هنگامي که افراد بسياري دچار يک توهم مي شوند، مؤمن شان مي خوانند
از دست نوشته های مهاتما گاندی :
صادق هدايت :
تمام افراد بشر بدون استثناء مذهب پدرانشان را از روي تلقين و عادت بر مي گزينند ،و سپس توان آن را ندارند كه خوب را از بد و حقيقت را تشخيص دهند .
علي دشتي :
بشري كه وجه امتيازش قوه ادارك است و با آن مسائل رياضي و طبيعي را حل مي كند ، در امور عقيده اي خواه سياسي و يا مذهبي و غيره ، پاي روي عقل و حتي مشهودات مي گذارد .
علي دشتي :
تحت تاثير عقيده ، خرد آدمي از كار مي افتد .
صادق هدايت :
اشخاص ترسو ، نادان ، خرافه پرست و مذهبي سر سخت ، چيز تازه را ، گر چه حقيقت روشن و محسوس هم باشد ، نمي پذيرند و پي بهانه مي گردند و اشكال تراشي مي كنند ، و هيچ دليلي آنها را قانع نمي كند.
محمود منصفي (مرحوم پدرم )
هنگامي که يک نفر دچار توهم مي شود، ديوانه اش مي گويند. هنگامي که افراد بسياري دچار يک توهم مي شوند، مؤمن شان مي خوانند
از دست نوشته های مهاتما گاندی :
( فکر می کنم به درد آن افراد متعصبی که می خواهند به زور ملت را به بهشت می برند می خورد । پویا منصفی )
من میتوانم خوب، بد، خائن، وفادار، فرشتهخو یا شیطان صفت باشم ،من می توانم تو را دوست داشته یا ازتو متنفر باشم، من میتوانم سکوت کنم، نادان و یا دانا باشم، چرا که من یک انسانم، و اینها صفات انسانى است. و تو هم به یاد داشته باش: من نباید چیزى باشم که تو میخواهى ،! من را خودم از خودم ساختهام، تو را دیگرى باید برایت بسازد و تو هم به یاد داشته باش منى که من از خود ساختهام، آمال من است، تویى که تو از من می سازى آرزوهایت و یا کمبودهایت هستند.لیاقت انسانها کیفیت زندگى را تعیین میکند نه آرزوهایشان و من متعهد نیستم که چیزى باشم که تو میخواهى و تو هم میتوانى انتخاب کنى که من را میخواهى یا نه ؟ ولى نمیتوانى انتخاب کنى که از من چه میخواهى ! میتوانى دوستم داشته باشى همین گونه که هستم، و من هم. میتوانى از من متنفر باشى بىهیچ دلیلى و من هم ، چرا که ما هر دو انسانیم. این جهان مملو از انسانهاست ، پس این جهان میتواند هر لحظه مالک احساسى جدید باشد. تو نمیتوانى برایم به قضاوت بنشینى و حکمی صادر کنی و من هم،قضاوت و صدور حکم بر عهده نیروى ماورایى خداوندگار است. دوستانم مرا همین گونه پیدا می کنند و میستایند، حسودان از من متنفرند ولى باز میستایند، دشمنانم کمر به نابودیم بستهاند و همچنان میستایندم، چرا که من اگر قابل ستایش نباشم نه دوستى خواهم داشت،نه حسودى و نه دشمنى و نه حتی رقیبى، من قابل ستایشم، و تو هم. یادت باشد اگر چشمت به این دست نوشته افتاد به خاطر بیاورى که آنهایى که هر روز میبینى و مراوده میکنى همه انسان هستند و داراى خصوصیات یک انسان، با نقابى> > متفاوت،> > اما همگى جایزالخطا. نامت را انسانى باهوش بگذار اگر انسانها را از پشت نقابهاى متفاوتشان شناختى، و یادت باشد که این ها رموز بهتر زیستن هست.
دكتر علي شريعتي: اگر مثل گاو گنده باشي،ميدوشنت، اگر مثل خر قوي باشي،بارت مي كنند، اگر مثل اسب دونده باشي،سوارت مي شوند.... فقط از فهميدن تو مي ترسند
دكتر علي شريعتي ( مجموعه دست نوشته ها )
خدایا کفر نمیگویم،
پریشانم،
چه میخواهی تو از جانم؟ !
مرا بی آنکه خود خواهم اسیر زندگی کردی .
خداوندا !
اگر روزی ز عرش خود به زیر آیی
لباس فقر پوشی
غرورت را برای تکه نانی
به زیر پای نامردان بیاندازی
و شب آهسته و خسته
تهی دست و زبان بسته
به سوی خانه باز آیی
زمین و آسمان را کفر میگویی
نمیگویی؟!
خداوندا !
اگر در روز گرما خیز تابستان
تنت بر سایهی دیوار بگشایی
لبت بر کاسهی مسی قیر اندود بگذاری
و قدری آن طرفتر
عمارتهای مرمرین بینی
و اعصابت برای سکهای اینسو و آنسو در روان باشد
زمین و آسمان را کفر میگویی
نمیگویی؟ !
خداوندا !
اگر روزی بشر گردی
ز حال بندگانت با خبر گردی
پشیمان میشوی از قصه خلقت، از این بودن، از این بدعت .
خداوندا تو مسئولی .
خداوندا تو میدانی که انسان بودن و ماندن
در این دنیا چه دشوار است،
چه رنجی میکشد آنکس که انسان است و از احساس سرشار است …
دكتر علي شريعتي: اگر مثل گاو گنده باشي،ميدوشنت، اگر مثل خر قوي باشي،بارت مي كنند، اگر مثل اسب دونده باشي،سوارت مي شوند.... فقط از فهميدن تو مي ترسند
دكتر علي شريعتي ( مجموعه دست نوشته ها )
خدایا کفر نمیگویم،
پریشانم،
چه میخواهی تو از جانم؟ !
مرا بی آنکه خود خواهم اسیر زندگی کردی .
خداوندا !
اگر روزی ز عرش خود به زیر آیی
لباس فقر پوشی
غرورت را برای تکه نانی
به زیر پای نامردان بیاندازی
و شب آهسته و خسته
تهی دست و زبان بسته
به سوی خانه باز آیی
زمین و آسمان را کفر میگویی
نمیگویی؟!
خداوندا !
اگر در روز گرما خیز تابستان
تنت بر سایهی دیوار بگشایی
لبت بر کاسهی مسی قیر اندود بگذاری
و قدری آن طرفتر
عمارتهای مرمرین بینی
و اعصابت برای سکهای اینسو و آنسو در روان باشد
زمین و آسمان را کفر میگویی
نمیگویی؟ !
خداوندا !
اگر روزی بشر گردی
ز حال بندگانت با خبر گردی
پشیمان میشوی از قصه خلقت، از این بودن، از این بدعت .
خداوندا تو مسئولی .
خداوندا تو میدانی که انسان بودن و ماندن
در این دنیا چه دشوار است،
چه رنجی میکشد آنکس که انسان است و از احساس سرشار است …
دکتر شریعتی :
نامم را پدرم انتخاب كرد نام خانوادگی ام را یكی از اجدادم دیگر بس است ...راهم را خودم انتخاب می كنم!
با خودم فکر میکنم چطور ما،این سر دنیا عرق می ریزیم و وضعمان اینست، و
آنها آن سر دنیا ،عرق میخورند و وضعشان اینست.نمی دانم مشکل در نوع عرق
است یا در نوع ریختن و خوردن آن؟؟!؟
این روزها تشیع علوی را باید از تشیع صفوی تشخیص داد درست شناخت و به آموزه هایش عمل کرد! تشیع علوی تشیع وحدت است تشیع صفوی تشیع تفرقه! تشیع علوی تشیع رسم است تشیع صفوی تشیع اسم! تشیع علوی تشیع سرخ است تشیع صفوی تشیع سیاه! تشیع علوی تشیع شهادت است تشیع صفوی تشیع عزا... تشیع علوی - تشیع صفوی دکتر علی شریعتی
چه امید بندم در این زندگانی که در نا امیدی سر آمد جوانی سرآمد جوانی و ما را نیامد پیام وفایی از این زندگانی؟!
خواستم زندگی کنم، راهم را بستند. ستایش کردم گفتند خرافات است. عاشق شدم
گفتند دروغ است. گریستم گفتند بهانه است. خندیدم گفتند دیوانه است. دنیا
را نگه دارید می خواهم پیاده شوم - دکتر علی شریعتی
من رقص دختران هندی را بیشتر از نماز پدر و مادرم دوست دارم. چون آنها از روی عشق و علاقه می رقصند ولی پدر و مادرم از روی عادت نماز می خوانند.
دکتر علی شریعتی