۱۳۸۷ مهر ۱, دوشنبه

معرفي تپه مارليك در رودبار ، تمدن خفته و سرزمين طلا و اقوامي ناشناس پژوهش از پویامنصفی


جام طلايي مارليك از طلاي ناب ، مشهور به جام زندگي




نمونه اي از آثار بدست آمده در تپه مارليك شامل سنجاق طلا ، سر گرز ،ريتون يا جام مخصوص نوشيدن شراب براي شاه يا افراد مهم به شكل قوچ، و يك عدد دكمه بزرگ تزئيني از طلا براي روي لباس

يك فقره گلدن تزئيني بسيار نفيس با كاشيهاي كوچك رنگي و طلاكاري بسيار ريز و ظريف





تصوير و مجسمه اي از يك شاه مارليكي در حال نيايش از طلاي خالص


تپه باستاني چيست ؟ تپه هاي باستاني به تپه هايي اطلاق مي شود كه روزگاري شهري يا دهكده اي و يا روستايي بودند كه بر اثر جنگ ، آتش سوزي و يامواردي از اينگونه از بين رفته اند و پس از سالها تبديل به تپه اي از خاك شده اند . با توجه به اينكه اين مردم و اقوامي كه در اين روستاها و شهرهاي باستاني هر كدام داراي تمدن و يا آداب و رسومي بودند معمولا" آثاري ارزشمند از نظر تاريخي و فرهنگي در اعماق زمين و زير خروار ها خاك از خود بجا مي گذارند كه تمامي اين آثار از نظر شناخت تاريخ ، مردم شناسي ، جامعه شناسي ، و باستان شناسي براي هر كشوري حائز اهميت مي باشد.
تپه مارليك يك نمونه از اين تپه هاي ارزشمند است كه در كشف اين تپه ما بجاي تعدادي سفال و يا اشياي شكسته با تعداد قابل توجهي ظروف بسيار زيبا از جنس طلاي ناب مواجه گرديديم كه اين تعداد طلاي كشف شده باستان شناسان را به اين بار رساند كه با تمدني كوچك اما عظيم مواجه گرديده اند .

اثار تپه مارليك آنقدر با ارزش از نظر تاريخي و آنقدر زيبا و كامل طراحي شده اند كه گويي همين ديروز توسط يك دستگاه مجهز ساخته شده و نمي تواند كار يك انسان بي سواد در 3 هزار سال قبل باشد !!

تپه مارليك چگونه پيدا شد ؟؟
آن تمدن عظيم سالها در آرامش بود؛ 3 هزار و خرده‌ای سال در آرامش و همه در کنار هم. تا اینکه چراغعلی کتله‌ای در زمینش به جای سنگ و کلوخ، طلا پیدا کرد. برق آن تکه طلای ناب، چشمش را گرفت. روستایی بی‌خبر از همه‌جا روانه بازار شد و با فروش آنچه در زمینش پیدا کرده بود، سیل حفاران و قاچاقچیان را روانه آنجا کرد.
تصور آنچه ممکن بود در این زمین پیدا شود، آنها را به جان تپه انداخت. کندند و پیدا کردند و بردند. تا آمدن دکتر عزت‌الله نگهبان و همراهانش، دو سوم دفینه‌های این تپه باستانی غارت شده بود.
آنها در آرامش بودند تا وقتی کسی جایشان را نمی‌دانست. همه در کنار هم در سرزمین خودشان؛ مارلیك.
بد نیست بدانید
تپه مارلیک یکی از 5 تپه باستانی است که در دره گوهررود در اطراف رودبار واقع شده‌اند؛ دره‌ای خوش آب و هوا که برای سال‌ها محل سکونت اجداد ثروتمند گيلاني‌ها بوده. تپه‌های زینب بیجار، پیلاقلعه، دوربیجار و جازم کول، بقيه این تپه‌ها هستند.
در پاييز سال ۱۳۴۰ش، هياتى به سرپرستى دکتر عزت‌الله نگهبان جهت بررسى و تحقيق عازم منطقه رحمت‌آباد رودبار شد. اين حفارى که به مدت ۱۴ ماه از پاييز ۱۳۴۰ تا آخر پاييز ۱۳۴۱ ادامه داشت، منجر به پيدا شدن ۵۳ آرامگاه به طور منظم و پراکنده در سطح تپه شد. این آرامگاه‌ها عموما از سنگ و گل ساخته شده بودند.
در ساخت اين آرامگاه‌ها از تخته سنگ‌هاى بزرگ طبيعى که در سطح تپه وجود داشته، استفاده ‌شده. در بعضى قسمت‌ها هم از سنگ‌هاى زرد رنگى استفاده شده که از ۱۵کيلومتر دورتر و از دره گوهررود به اين محل انتقال يافته‌‌اند.
حفاری تپه مارلیک برای دکتر نگهبان و همکارهایش یک دردسر بزرگ بود. از درگیری‌ها و بی‌مهری‌های اهالی روستا که به تحریک قاچاقچی‌ها انجام می‌شد، تا تهمت‌ها و دردسرهایی که باعث و بانی‌اش مقام‌های دولتی بودند و به دادگاهی شدن دکتر و همکارهایش کشید؛ دردسری بزرگ که به نتیجه‌اش می‌ارزيد.
از جمله اثاري كه در اين مجموعه پيدا گرديد مي توان به اسباب آشپزي ، وسايل بازي كودكان ، لوازم جنگي ، لوازم تزئيني و از همه مهتر جامها و ليوانهايي از طلا و ده ها وسايل تزئيني براي خانومها و اقايان از طلاي خالص ، دستبند و شمشير هاي جنگي و تزئني از طلا اشاره نمود.
جام زندگي و يا جام مشهور مارليك كه تماما" از طلا مي باشد يكي از صدها اثر ماندگار و شگفت انگيز ايران است كه توسط دكتر نگهبان در اينمنطقه كشف شد. جام مارليك با تصاويري حك شده از لباسها و پوشش مردم باستاني اين تپه بخاطر نقوش ارزشمن آن كه تصاويري از مردم ساكن اين منطقه را در 3000 سال پيش نشان مي دهد به جام زندگي هم معروف است.تصوير اين جام در بالا نشان داده شده است.
در گذشته، تپه مارلیک محل زندگی مارها و موش‌ها بود و بعضی معتقدند این محل به این خاطر مارلیک نام گرفته. بعضی‌ها می‌گویند مارلیک تغییر یافته مارد لیک به معنای قوم مارد است.
ماردی‌ها يكي از اقوام عجيب و ناشناس بودند كه به همت دكتر نگهبان و دلسوزاني چون وي به تمدن عظيم ايران معرفي گرديدند. البته زوايا اين قوم و آثارشان آنقدر بزرگ است كه هنوز نيمي از آن كشف نگرديده است. نداشتن بوجه در سازمان ميراث فرهنگي ايران كه تبديل به يك دزد خانه و گدا خانه شده آنقدر ناچيز است كه فرصتي براي اكتشافات دوباره در مناطق باستاني به اهل فن نمي دهد. ضمن اينكه در صورت اكتشافات جديد ما در ايران نه مكاني مناسب براي آزمايش آنها داريم و نه محلي مناسب جهت نگهداري اشياء باستاني...نتيجه اينكه بايد آنها را به خارج ببريم و در نهايت پس از سالها سر و كله اين آثار از موزهاي اروپايي يا حراجهاي لندن پيدا مي شوند.

يك نكته جالب براي اهل فن :
بوجه كل سازمان ميراث فرهنگي و گردشكري ايران با چند صد هزار آثار و ابنيه تاريخي و صدها نفر كارمند و صدها موزه و صد ها مورد آثار تاريخي نياز به مرمت دقيقا" نصف بوجه يكسال شوراي نگهبان است كه فقط 10 نفر انسان در آن براي رفع اختلافات دولت و مجلس هفته اي يكبار جلسه مي گذارند........حالا تو خود بخوان اين داستان را...

پویا منصفی